|
جمعه 7 مهر 1391برچسب: , :: 3:56 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
خیلی وقت کهندیدمت گلم بی قرارم تا بیبینمت گلم تو سکوت پشت این پنجره ها،موندگارم تا بیبینمت گلم پوشش نگاه تو،قلب من یاد حرفات منا آتیش میزن همه هستیم به فدای تو گلم با تو بودن تنها خواهش من کاش که پرنده ای بودم پر میزدم تو بومتون شاید یه روز اصم منو صدا کنی گریه هام مرحم در دای من است تو صدات به عشق فریاد شدنت این پرنده ی اسیر بی صدا داره اسم تو را فریاد می زنه نفس های آخر آه ای خدا دل من جون داره میده بی صدا من می خوام یک بار دیگه بیبینمت تا بپرسم که چرا ، رفتی چرا؟ کاش که پرنده ای بودم پر میزدم تو بومتون شاید یه روز پنجره ها را باز کنی آبم بدی دونم بدی عشق و خودت یادم بدی شاید یه روز اسم من را صدا کنی کاش که پرنده ای بودم ، پرمیزدم تو بومتون شاید یه روز پنجره ها را باز کنی آبم بدی دونم بدی عشق را خودت یادم بدی شاید یه روز اسم منا صدا کنی ![]() ![]() |